world of lies

صدای کارنیوال او راست رو میذارم روی والیم اخر

میدونم چیزی که میخونه یه ذره با خود من جور در نمیاد

اما صداش میچسبه به همه ی وجودم و روحمو میکشه تو خودش و من دیگه به هیچی فکر نمیکنم

حتی به ترسم

حتی به چیزایی که دیشب اتفاق افتاد

دیگه به اون درسای تلمبار شده تفم نمیندازم

اگه میتونستم پا میذاشتم روی این خوره های روحم

که از اولش اروم اروم اومد زیر روحمو کم کم خودشو بالا کشید

و حالا که بیست و دو سالمه منو محکم تو مشتش گرفته و نمیذاره  بیرونو ببینم

کورم کردو رسمو کشید

و داستان من و زندگیمو تغییر داد

زندگی توی ...و ناتوانی توی گرفتن حقم

میخوام که نشون ندم که چقدر متنفرم از اینکه صبح پاشم و اولین چیز تاریخ موبایلمه که یکی یکی هر صبح یه خط میندازه روی چوب زندگیم .  

میخوام طغیان کنم

دیوارارو خراب کنم

از ته دلم نعره بکشم و خودمو خالی کنم

میخوام همه ی دنیا رو زیر پاهام ویرون کنم

میخوام تلافی این بیست و دو سالو سر دنیا در بیارم

دنیای دروغ




۲۲

امروز تولد بیست و دو سالگیم بود

دیشب لی لی و استیو و بقیه اومدن برام جشن گرفتن و منم مهمونشون کردم

ادم نباید از زندگی انتظار زیادی داشته باشه


امروز دلم خواست که کاش اونروز اون سیلی رو محکم خوابونده بودم تو گوشت!

این هم قولی که به پندار داده بودم: 

خانم خانم حق داری 

زلف معلق داری 

خانم بیا به پیشم 

خودم فرنگی میشم 

فرنگی و نسارا 

خانم بفرما بالا 

من دختر رئیسم 

من اینجا وای نمیسم 

کفش دورنگی میخوام 

چادر برقی میخوام! 

 

 

مرتیکه غروم ساق  

صد و سی سالشه 

ریش پریشونش پس شالشه 

یه زن داره 

دو زن داره 

بازم میگه من زن میخوام 

 

واسه ی پیدا کردن این شعرا دنبال دفتری رفتم که کلی وقت بود از چشمم دور مونده بود! 

هرچند کامل نیست ولی همین دوتا هم خودش کلی نکته کنکوری داره! والا!!:)) 

یکم هم دیر شد...معذرت 

پستش کردم 

کاری که فک نکنم تو واسه ی کسی بکنی!!!