مینویسم
نوشته ام بخشی از من است و من همه ی انچه که نوشته میشود
مینویسم چون لغات بهتر از هر موجود زنده ای درک میکنند ومیفهمند.
زنگ زدن از اموزشگاه واسه ترم جدید. نمیخواستم برم.یکم پیچوندمش. قبول کردم.بعد دوباره زنگ زد ساعت و روزشو یاداوری کرد.بعد خودم زنگ زدم و کنسل کردم.
یه ذره عجیب بود واسه خودم. کلا اون یکی اموزشگاهم کنسل کردم.دیگه مهم نیست واسم انگار.این روزها توی یه جایی هستم که خودم نمیدونم کجاست..امیدوارم جایی نباشه که نتونم پیداش کنم..اونوقت گمش میکنم...
هستی گیر داده میگه تو که روزای فرد میای
روزای زوجم بیا
اسم منو گذاشته دختر خاص!
از توی چشمام خیره میشم بهش
.......
وقتی که تو خیابون بودیم غر میزد
اونروز 2 ساعت تو پیست دویده بودم
از ساق پاهام اتیش میزد بیرون
هیچی نمیگفتم
بازم خیره شدم بهش
من یاد گرفتم تو سکوت رنج بکشم
چیزی نداشتم بگم
جز اینکه بیصدا فکر کنم به همه ی اون روزا و لحظه هایی که مغز استخونمو سوزوندن و من چیزی نگفتم ....
یاد رفته ها ی نرفته..یاد اونایی که هستن ...میخوام باشن ولی نیستن یا نمیتونن باشن..
زندگی ای که میتونست خیلی ساده و اسون جلو بره وقتی که خدا انتخابش میکنه واسه یه مسیر سنگلاخی پر پیچ و خم
خیلی وقتا کم میاره جلوی دو راه های صدراهه.
من اعتراف میکنم که اشتباه کردم.
شروع اهنگ somewhere i belong لینکین پارکو خیلی دوست دارم
به من نگاه کن
من همونیم که همیشه میخواستی
به چشمام خیره شو
میدونم که برق چشمام کورت میکنه
سرتو بگیر بالا
تا ابد خیره شو بهم
اونوقت میفهمی
همه چی رو اروم اروم میفهمی
از زیر پوستت رد میشه
میرسه به قلبت
تک تک مویرگای مغزت حس منو میفهمه
اونوقت با هم یکی میشیم
اونوقته که منم نگات میکنم
خیره میشم تو چشمات
همونی رو میبینم که همیشه دلم میخواسته
دیگه هیچ فاصله ای نیست
هیچ فاصله ی سفیدی نیست
no sunless sea
......
تا 27 بهمن وقت دارم
میخوام روزای قبل کنکورمو تکرار کنم
من عاشق اونروزامم
من میمیرم واسه هیجان
واسه حس زیرپوستی لذتی که اروم اروم پرم میکنه
من حتما قبول میشم
حتی اگه فقط 21 روز وقت داشته باشم
love
devotion
feeling
that would be the return to yourself