ایا

زندگی میگذرد

اینجا هیچ اتفاق خاصی نمی افتد

این روزها میخواهم باور کنم

که زندگی

زندگی من

زندگی شاید

....

از امروز تا بیست و شیش روز دیگه

...

خدا به دادم برسه

اگه یه روز به حال یکی گریه کنی

فک میکنی واقعا داری برا اون گریه میکنی؟

اصن براش گریه میکنی؟

...

خدا..

با همه وجودت..


نه..


من حرفی ندارم دیگه اینجا...


سه نقطه های زندگیم

اونقد زیاد شده

که 

نقطه هاش هنگ کرده

دیگه خودشونم نمیدونند که واسه چی هستند


از گفتن کاش متنفرم

کاش تو زندگیه من جایی نداره

کاش مال ادمایی نیست که تو رو دارن..مگه نه؟؟


نظرات 3 + ارسال نظر
یک پسر چهارشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 17:28 http://1boy-1life.blogsky.com

ممنون که سر زدی و نظر دادی. به نظرم میشه جلوی ناخودآگاه به وجود اومدن این رابطه ها رو گرفت.البته اگه بخوای بگیری.

خواهش میشه
اره مهم همون خواستنه!

سیاوش کسرایی پنج‌شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:24

فک می کنم غریبه اینجا زیاد شده که حرفاتو می خوره و سه نقطه قی می کنه :(

بودنشون فقط ملاله...

پیمانه جمعه 7 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:49 http://www.peymanehjamshidi.blogfa.com

عاشقانه ای برای پدر + یک فاتحه! لطفا.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد